یکی بود،یکی نبود ، زیر گنبد کبود…
جادوی این جمله در گوشهی دنجی از ذهن بسیاری از ما جا خوش کرده است .همهی ما با شیرینی کلام قصهگو ها رشد کردیم و دریچهی نگاهمان به محیط پیرامونمان از میان قصهها و داستانهای گوناگونی بود که به ما چگونه خندیدن و چگونه گریستن را آموخت.
ما در قصههای هوشنگ مرادی کرمانی فهدیدیم غم و خنده چهقدر میتواند کنار هم باشد، با ماهی سیاه کوچولو فهمیدیم دنیا آنقدر از آنجایی که زنده میکنیم بزرگتر است.ما در سیارههای شازده کوچولو فرق بزرگترها و کوچکترها را دیدیم و بابا لنگ دراز را به خاطر نیکوکاری و سرپرستی گرفتن یک دختر یتیم دوست داشتیم. واین جادوی ادبیات کودک و نوجوان است.
در واقع ما در همین قصهها بود که فهمیدیم چطور بچههای محروم با وجود فقر و مشکلات میتوانند رشد کنند و چطور میتوانند شخصیت تاثیر گزاری باشند. مانند هلن کلر معلم شوند، یا شاعر مانند آن شرلی. حالا این انتخاب خودمان است که در زندگی واقعی و برای کودکان واقعی بابا لنگ دراز باشیم یا نه.
چندسالی است در تقویم ملیمان ۱۸ تیر ماه، به مناسبت زادروز مهدی آذریزدی، این نویسندهی خوشقلم ایام کودکیمان، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگزاری شده است.
وظیفه ماست تا در این روز که متعلق به کودکان و نوجوانان است ،بچههای مناطق محروم را دریابیم و به آنها یادآور شویم که در قصهی زندگی تنها نیستند و در میان سیاهی ها به نورهای رنگی آینده اشاره کنیم و برای آرزوهایشان مداد رنگی بگیریم.
فکر کردیم به مناسبت این روز به بخشی از مناطق محروم برویم.از این رو در واحد حمایتی و مددکاری موسسه نیکوکاران شریف با همکاری واحد کتابیاری بنیاد نیکوکاری فرشتهها تعداد ۱۵۰ عدد کتاب داستان را به کودکان و نوجوانان مناطق محروم اطراف تهران هدیه دادیم و علاوه بر این با رعایت پروتکل بهداشتی در ایام کرونا و حفظ فاصله اجتماعی دقایقی کنارشان نشستیم و برایشان از قصه ها گفتیم. قصه ی نمکی و بچه موشی که دنبال ماه بود . آن ها هم از قصه هایشان گفتند و در فاصله های دور کرونایی،لبخند به یکدیگر هدیه دادیم.
رسیدگی به کودکان و نوجوانان مناطق محروم شاید مهمترین وظایف انساندوستانهی ماست .این نگرش در واقع آیندهی جامعهی شهروندی ما را تضمین میکند ،چرا که کودکان امروز ،مسئولان فردا هستند . و مسولان فردا قانون گذار آیندگان شما خواهند بود .
نظر خودتان را ارسال کنید