پدر و مادر همدل و همراه یکدیگر، پیچوخم زندگی را در چهار فصل روزگار میپیمایند.
فصلی به نام بهار برای آغاز زندگی؛ فصلی به نام تابستان برای چیدن میوههای زندگی، و به دنبال آن پاییز و زمستان با رنگها و …
در گوشهای از کشور دوستداشتنیمان یک مادر برای گشایش کار همسر با صدور چندینفقره چک قصد کمک به همسر را دارد اما غافل از اینکه متواریشدن شوهر او را در مخمصهای بس هولناک و باورنکردنی گرفتار میکند و به دنبال آن آشیانۀ کوچکشان بیآنکه بخواهند، دستخوش حوادث تلخی میشود.
به ناگاه باغ سرسبز زندگیشان در فصلی از بیبرگی غم و اندوه بیپولی و گرفتاری غوطهور میشود و کابوسی وحشتناک آرامش این خانوادۀ چهارنفره را از آنها میدزدد!
پدر برای رهایی از چنگال طلبکاران به نقطهای نامعلوم متواری شده و مادر برای مدتی طولانی، بیگناه و مظلومانه روانۀ زندان میشود و …
شکی نیست به حرمت قلب پاک مادر بزرگی که تنها سرپناه دو کودک آوارۀ این زندگی از هم گسیخته است و دستهای کوچک نوهها که هرلحظه برای رهایی مادرشان به درگاه خدا گریه و زاری میکردند، مدیرمحترم بنیاد خیریه نیکوکاران شریف، سرکار خانم دکتر محمدینیک، که خود طعم مادر بودن را چشیده؛ وسیلهای برای آزادی این زندانی مجرم به جرائم غیرعمد میشود تا با پرداخت کل دِینِ این مادر، وی از این مخصمه رها شده و در آخرین روزهای مرداد ۱۳۹۵ به آغوش مادر و فرزندانش باز گردد.
آزادسازی زندانیان مجرم به جرائم غیرعمد یکی از اهداف و عملکردهای بسیار ارزشمند و ستودنی بنیاد خیریه نیکوکاران شریف است که پیامدهای زیبای آن برای سالیان دور در ذهن تمام انسانهای دوستداشتنی خداوند باقی میماند و تلاش و همت بلند انسانهایی که یادشان در قلب همۀ موجودات جاریست و از قطرهقطرۀ محبتشان در جایجای هستی بذر عشق و مهربانی میروید!