خیریه نیکوکاران شریف

سفر سیاحتی بچه‌های ورامین به باغ وحش تهران

سفر سیاحتی بچه‌های ورامین به باغ وحش تهران

خبر رفتن به باغ وحش تهران، یکی از بهترین خبرهایی بود که دختران و پسران ورامینی تحت پوشش بنیاد تا به امروز شنیده بودند. سفری کوتاه اما به‌یادماندنی در بعد از ظهر پنج‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۵ که برای بیش‌تر بچه‌ها و مادران عزیزشان تازگی داشت.

بسیاری از آنها برای اولین بار حیواناتی را می‌دیدند تا کنون فقط از جعبۀ جادویی آنها را دیده بودند و حالا می‌توانستند از فاصله‌ای بسیار نزدیک صداهای عجیب‌وغریبشان را هم بشنوند.

هر یک از حیوانات که در این مکان نگه‌داری می‌شدند، جذابیت خاصی داشتند. از گونۀ پرندگان، خزندگان گرفته تا گربه‌سانان و بسیاری از حیوانات ریزودرشت دیگر …

بچه‌ها که از ساعت‌ها قبل برای رفتن به این اردو لباس‌هایشان را پوشیده بودند، حدود ساعت ۱۴:۴۵ با شادی فراوان سوار اتوبوس اختصاصی بنیاد شدند. بعد از حدود یک ساعت و نیم با جمعی از مددکاران و پرسنل بنیاد وارد باغ وحش تهران شدند.

دخترها و پسرها قبل از ورود به باغ وحش پشت دو شیر سنگی که روزگاری رو‌به‌روی در ورودی باغ وحش قبلی بودند و به پارک ملت فریاد می‌زدند، سوار شدند و عکس‌های یادگاری فراوانی را گرفتند. این دو شیر سنگی حالا درست رو‌به‌روی در باغ وحش قرار دارند.

nikokaran-sharif

مسیر بازدید از حیوانات طوری طراحی شده بود که هنگام ورود و خروج، بازدیدکنندگان بتوانند تمامی حیوانات را ببینند و از همان مسیر ورود خارج شوند. در کنار قفس حیوانات تابلویی تعبیه شده بود که اطلاعاتی در مورد نام، گونه، زاد و ولد، خوراک و محل زندگی آنها برای افزایش دانش بازدیدکنندگان روی آنها نوشته شده بود.

 در این میان دیدن فیل‌هایی که در استخر آنجا شنا می‌کردند و همین‌طور میمون‌هایی که از دیدن مردم ذوق‌زده شده بودند، خالی از لطف نبود!

مسافران ضمن پذیرایی با بسته‌هایی که شامل مقادیری میوۀ فصل، آبمیوه، کیک و تنقلات بود، ساعاتی را به گشت‌وگذار در باغ پرداختند.

سرانجام با پیدا‌شدن سروکلۀ ستاره‌ها در آسمان شهر تهران، همگی شام لذیذ و گرمی را که به همراه نوشیدنی برای دوستان عزیز در نظر گرفته شده بود، در فضایی دنج و سرسبز میل کردند و سپس شاد و خوش‌حال با دنیایی از خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز تا دیداری مجدد از پرسنل و مددکاران بنیاد خداحافظی کرده و با اتوبوس اختصاصی بنیاد به سمت ورامین به راه افتادند.