جلسات دیدار با ایتام و کودکان تحت پوشش بنیاد امور خیریه نیکوکاران شریف که چندی است علاوهبر محوریت قراردادن اکرام این عزیزان، در جهت شفافسازی عملکردهای بنیاد نیز نقش مهمی دارد، در آخرین روزهای آبان، بار دیگر رنگ تازهای به خود گرفت.
امیر، نونهال ۱۱ سالۀ کرمانشاهی، صبح روز پنجشنبه،۲۰ آبان ۱۳۹۵با چند تن از حامیان خود دیداری تازه کرده و هدایای نقدی و غیرنقدی ارزندهای از آنها دریافت نمود.
مادر بیمارِ امیر که مدتهاست با بیماری هولناک سرطان دست و پنجه نرم میکند با حضور در دفتر حمایتی بنیاد برای چند ساعت میهمان مددکاران این موسسه مردمنهاد بود.
وی که علاوهبر درد و رنج بیماری خود دغدغههای دیگری هم دارد؛ میگوید: «همسرم سالها پیش بر اثر یک سانحه بهطور باورنکردنی نابینا شد و عدم اشتغال نانآور خانهمان، وضعیت مالی زندگیمان را روز به روز در انبوهی از نداری و سردرگمی فرو برد!
ای کاش درد من فقط همین بود. وجود “کیست” در سر امیر او را رفتهرفته کمحافظه و کند ذهن میکند و ای کاش خانهمان هم استیجاری نبود! ای کاش بیمار نبودم و میتوانستم کمک خرج خانوادۀ خود باشم و …
شاید همۀ این ناملایمات امتحانی باشد از سوی خدا برای سنجش طاقت بندگانش! شاید امتحانی باشد برای اینکه انسانهای سخاوتمند همچون قطرههای باران بهانهای باشند برای روییدن دانههای خفته در خواب!
نمیدانم … اما خدا را شکر میکنم وجود بچههای بنیاد، مثل اعضای خانوادۀ خودم قوت قلبی هستند برای جنگیدن من در برابر این همه مشکلات و …»
امیر و مادرش بعد از ساعتها گفتوگوی گرم و صمیمانه با یک دستگاه خودروی اختصاصی که از سوی بنیاد برای ایاب و ذهاب این دو مددجوی عزیز تدارک دیده شده بود؛ به منزل خود که در حومۀ تهران قرار داشت، روانه شدند.
جادۀ رسیدن به خانه جادۀ پرپیچ و خمی بود و جادۀ زندگی از آن پرپیچ و خم تر! جادهای که هرکسی باید آن را میپیمود تا از هر دستاندازش درس تازهای میگرفت و نیکوکاران به این میاندیشیدند که ای کاش همیشه دستهایمان با گرفتن نمره ۲۰ شاگرد اول کلاس زندگی خودمان و دیگران باشند. کاش قلبمان با مهربانی، دستانمان با توانایی، چشمانمان با پاکی و … همراه عزیزانی باشند که نیاز به کمک ما دارند!