خیریه نیکوکاران شریف
english

من همه تو | برای ایران

من همه تو | برای ایران

پررنگ‌ترین واژه‌ اخبار این روزهای کشور جراحی اقتصادی است. مسئولان دولتی معتقدند که راهی برای نجات اقتصاد بی‌ثبات ایران ندارند جز اینکه تیغ برنده جراحی به دست گیرند. تیغ برنده یک اصطلاح پزشکی – سیاسی است تا عمق بحران و ناچاری دولت را نشان دهد؛ اصطلاحی که برخی از آن دفاع می‌کنند و برخی آن را مورد نقد قرار می‌دهند.

در این مجال، سعی می‌کنیم نگاهی به زندگی اقشار آسیب‌پذیر بیاندازیم. کسانی که در بحران زندگی می‌کردند و امروز با شبیخون روزگار مواجه شده‌اند. کسانی که احتمالا اولین قربانیان شرایط کنونی ایران و جهان هستند و لزوم حمایت از این اقشار از هر قشر دیگری بیشتر است. خانواده‌هایی که حتی قبل از این هم شرایط سختی داشتند و سخت از پس معیشت خود بر می‌آمدند. بسیاری از زنان سرپرست خانوار، افراد دارای بیماری‌های نادر و پرهزینه، از کار افتادگان، سالمندان کم‌درآمد، حاشیه‌نشین‌ها و کپرنشین‌ها، زنان و کودکان بدسرپرست و …. هستند. آن‌ها تا قبل از این هم سخت می‌توانستند معیشت خود و خانواده خود را مدیریت کنند؛ برای آن‌ها شرایط کنونی و پیش رو وحشتناک تلقی می‌شود.  

ما شرایط بسیار سختی را پیش رو داریم. به غیر از تصمیمات دولت در خصوص ارز ترجیحی، ما با دگرگونی‌های جهانی نیز مواجه هستیم. جنگ روسیه و اوکراین تاثیر مستقیم بر قیمت گندم دارد. این تنها یک نمونه است از تمام اتفاقاتی که در سطح بین‌المللی می‌افتد و بر زندگی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. توجه کنید که روسیه و اوکراین جزو اولین صادرکنندگان گندم در جهان هستند و جنگ بین آن‌ها قیمت این کالای اساسی را در تمام دنیا تحت تاثیر قرار خواهد داد. بنابراین شرایط متزلزلی را تجربه خواهیم کرد و شاهد وضعیت بغرنج اقشار آسیب‌پذیر و افزایش جمعیت این قشر خواهیم بود. پس لازم است حمایتی هدفمندتر و مسؤولانه از این طبقه اجتماعی داشته باشیم.

اگر از نقد یا تمجید عملکرد مسئولان دولتی صرف‌نظر کنیم و نخواهیم یادآور شویم که چه وظایفی در قبال این اقشار دارند؛ باید درنظر بگیریم که کمتر حاکمیتی توانمندی کافی برای حمایت از تمام اقشار آسیب‌پذیر را دارد. حمایت از این اقشار مگر با تعاون و همیاری تمام اقشار جامعه ممکن نیست. مسلما هرچه ابعاد بحران‌های اجتماعی وسعت پیدا می‌کند، باید افراد برخوردارتر، توجه بیشتری به موضوعات انسان‌دوستانه و مسؤولیت‌های اجتماعی‌شان داشته باشند. از این رو در این روزها از هر دوره‌ای نیاز به حمایت از اقشار آسیب‌پذیر حس می‌شود و این وظیفه‌ای است که بر دوش همه ماست. 

باید توجه کنیم که حمایت از اقشار آسیب‌پذیر تنها یک اقدام خیرخواهانه نیست. همانطور که گفتیم شرایط کنونی و اتفاقاتی که در جامعه جهانی افتاده است، شمار آسیب‌پذیران را بالا خواهد برد. در حال حاضر 8 درصد جمعیت کشور از خدمات سازمان بهزیستی استفاده می‌کنند. این آمار را محمد قادری، رئیس سازمان بهزیستی کشور در ابتدای خرداد 1401 اعلام کرد و به استثنای کسانی است که ناشناخته مانده‌اند یا از اعلام نیاز به سازمان بهزیستی امتناع می‌کنند.

حتی اگر اقشار آسیب‌پذیر را محدود به آمار دولتی سازمان بهزیستی بدانیم، از هر 16 نفر در کشور یک نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی است. شاید شرایط کنونی این آمار را دو یا سه برابر کند؛ مخصوصا اگر بحران‌های جهانی را نیز درنظر بگیریم. این آمار می‌تواند به سمت بزهکاری میل پیدا کند. در این صورت توان نیروهای حافظ امنیت به یک دوم یا کمتر کاهش پیدا می‌کند و اولین هدف بزه برای جامعه آسیب‌دیده، جامعه متمول خواهد بود.

اما فارغ از انگیزه‌ای که افراد را مجاب می‌کند تا از اقشار آسیب‌دیده حمایت کنند، بیایید نگاهی به وضعیت بعضی از مددجویان موسسه نیکوکاران شریف بیاندازیم و ببینیم در این روزها با چه شرایطی دست و پنجه نرم می‌کنند. در میان سخنان آن‌ها براحتی می‌توانید لرزه‌هایی را ببینید که از آن‌ها با عنوان وحشتناک یاد کردیم.

ریحانه یکی از این مددجویان ما است و وقتی که مددکار از او پرسید « این اواخر شرایط اقتصادی بدی پیدا کرده‌ای یا نه؟ » با گریه گفت: « خیلی سخت می‌گذرد؛ خیلی سخت!  مخصوصا با این گرانی‌هایی که پیش آمده است. مخصوصا خرج خانه، اجاره، خوراک. وضعیت افتضاح است. خیلی چیزها را برای بچه‌ها نمی‌توانم تهیه کنم. در اجاره خانه مانده‌ام. در پول پیش خانه مانده‌ام. حتی در خرج بچه‌ها مانده‌ام. اصلا اوضاع خوبی نیست.» این کلمات از زبان ریحانه خارج شد و ما می‌توانستیم استیصال و ناچاری را در سخنان او ببینیم. او معتقد است که شرایط اقتصادی برای آن‌ها 100 برابر سخت‌تر از گذشته شده است. او اشاره می‌کند که حتی خورد و خوراک فرزندانش را نمی‌تواند تهیه کند. خانه‌اش را از دست می‌دهد.

بدیهی است که تیغ جراحی دولت و اتفاقات ناگواری که در سطح جهانی و در زمینه اقتصاد کشورها می‌افتد، اولین قربانیان خود را از چنین خانواده‌هایی می‌گیرد. ریحانه یک زن سرپرست خانواده است که چند فرزند دارد. او شرایط سختی را تجربه می‌کرد و با کمک مددکاران ما و حمایت خیرین توانسته بود ثباتی نسبی به زندگی خود بدهد. ثباتی که امروز دوباره تهدید شده و بدون حمایت بیشتر این خیریه ممکن است او را به خانه اول یا شرایط بدتر از قبل سوق دهد.

در پایان باید نگاهی به وظایف دولت‌ها و مردم بیاندازیم. همانطور که گفتیم کمتر حاکمیتی توانمندی آن را دارد که تمام اقشار آسیب دیده جامعه را به بهزیستی برساند. حداقل دولت‌هایی که در کشور ما روی کار آمده‌اند، چنین موفقیتی را کسب نکرده‌اند. شاید ایجاد همدلی در بین مردم راهکار ما باشد و نباید منتظر اقدامات دولتی بمانیم. سخت است که تصور کنیم دولت یا ارگان‌های مسئول بتوانند چنین بحران‌هایی را حل کنند.

اما این گزاره روشن است که هر حمایتی که امروز از اقشار آسیب‌پذیر انجام می‌دهیم، جامعه  فردایمان را در برابر بحران‌ و بزه بیمه می‌کند . طبقه کم برخوردار جامعه فرصت رشد و تعالی را می‌دهد و امکاناتی برابر را برای آنها فراهم می‌کند تا بتوانند سرنوشت آینده‌شان را در دست گیرند.

نظر خودتان را ارسال کنید